آنورکسیا یا بی اشتهایی عصبی چیست و چطور شما را مبتلا می نماید؟
به گزارش وبلاگ پیوست، مثل اغلب جوانان، به تصویری که در آینه منعکس شده بود با سرزنش و گاهی تاسف نگاه می کرد. تازه به دانشگاه وارد شده بود و در کنار همه هیجان های جوانی، ترس از شکست و احساس ناکافی بودن را هم تجربه می کرد. دوست داشت خودی نشان دهد و از نظرش یک ظاهر آرمانی، کوتاه ترین مسیر برای رسیدن به این هدف بود. اینجا بود که پایش را در یک کفش کرد تا هر طور شده خودش را به معیارهای جامعه برای خوش اندامی و زیبایی برساند؛ معیارهایی که راه را برای ورود او به هزارتوی آنورکسیا یا بی اشتهایی عصبی باز می کردند.
اولین راه حلی که برای کاهش وزن پیدا کرد، سالم تر غذا خوردن بود؛ بعد هم تصمیم گرفت به جای این مسیر طولانی، رژیم های لاغری را تجربه کند که قرار بود او را در کوتاه ترین زمان به هدفش برسانند. به این ترتیب بعد از یک مدت کوتاه از اجرای الگوی تغذیه سالم به سمت حذف بیشتر غذاها و تمرکز بیشتر روی کالری غذاها و تهیه برنامه غذایی با کمترین حجم رفت. حالا دیگر موضوع لاغری و رسیدن به معیارهای زیبایی نبود؛ او وارد یک مارپیچ پیچیده و تو در تو شده بود که خاتمه ناخوشایندی به نام اختلال آنورکسیا داشت.
او سالهای گذشته را اینطور توصیف می نماید:خیلی خوب به یاد می آورم که بعد از ساعت ها تحمل گرسنگی از دانشگاه به خانه می آمدم و نگرانی مادرم را که سعی می کرد در خصوص کاهش وزنم با من صبحت کند، نادیده می گرفتم. جوان بودم و خوش اندامی و زیبایی مهمترین معیار زندگی و زنده بودنم شده بود. پس هر چه از مادرم یا هر شخص دیگری درباره لاغری افراط گونه ام می شنیدم را نشنیده می گرفتم و تمام.
رفته رفته این سبک زندگی و لاغر بودن تبدیل به هویتش شد؛ تا جایی که با غرور تجربیانتش را با دیگران هم به اشتراک می گذاشت و حاضر نبود بپذیرد که با اختلال در خوردن دست و پنجه نرم می نماید. سال ها گذشت، این اختلال قوی تر شد و وزن او به قدری کم شده بود که دیگر توانایی انجام خیلی از کارها را نداشت؛ اینجا بود که فهمید احتیاج به یاری دارد و به یکی از اختلال که ناشی از پیروی از دنیای مد و تناسب اندام افراطی است به نام کم اشتهایی عصبی یا آنورکسیا (anorexia) مبتلا شده است.
داستان پرتکرار بالا داستان همه افرادی است که به دلایل مختلف از جمله کاهش وزن، بهبود سبک زندگی یا بخصوص نزدیک شدن به معیارهای زیبایی به تغییر سبک زندگی پرداختند. گرفتن رژیم و کم کردن وزن یا حتی کم کردن حجم غذای روزانه به خودی خود چیز بد یا نگران نماینده ای نیست، قضیه وقتی جدی و نگران نماینده می شود که به خاطر تاثیرپذیری از معیارهای جمعی دنیای مد و برای دریافت رضایت دیگران ساده ترین و سریع ترین شیوه های ممکنِ لاغر شدن را امتحان کنید.
آنورکسیا، اختلالی که مبتلایانش را تا پای ناتوانی و مرگ می برد، حتی در میان پیروان رژیم های لاغری مختلف هم چندان شناخته شده نیست. شاید شما هم این جمله را بارها از زبان افرادی که اضافه وزن دارند شنیده باشید: ای کاش ما هم این بیماری رو بگیریم تا از شر این همه چربی و اضافه وزن بدون دردسر و حسرتِ مدام نخوردن خلاص بشیم.
آنورکسیا در دنیای مد
اگر رد پای این اختلال را در اینترنت بگیرید، می بینید که به نوعی بیماری دنیای سلبریتی ها، مدلیست ها و افراد مشهوری مثل ویکتوریا بکهام، لیدی گاگا و آنجلینا جولی است؛ همان هنرمندانی که با وجود ظاهر مجذوب کنندهشان، یا تجربه از سر گذراندن این اختلال را داشته اند یا هنوز هم به آن مبتلا هستند اما با زرق و برق آن را پنهان می نمایند تا در نهایت با خبر خودکشی شان یا مرگ در اثر عوارض این اختلال طرفداران شان را بهت زده نمایند.
اما بی اشتهایی مرضی یا آنورکسیا چیست؟
بی اشتهایی عصبی یا همان آنورکسیا یک اختلال سلامت روان است که معمولا زنان با آرزوی حفظ بدن زیبایشان، مطابق معیارهای مجذوب کنندهیت، بیش از مردان به آن مبتلا می شوند. در بیشتر افراد مبتلا به آنورکسیا، داستان ابتلایشان ابتدا با گرفتن یک رژیم غذایی سبک آغاز می شود اما این اختلالبه مرور و با ایجاد وسواس شدید نسبت به وزن و ترس شدید از افزایش وزن یا چاقی رشد پیدا می نماید. بیشتر اوقات، افراد مبتلا به آنورکسیا بیش از حد ورزش می نمایند، گرسنه می مانند و مدام کالری غذاهایی را که می خورند می شمارند تا مبادا یک گرم به وزن شان اضافه شود؛ درحالیکه اغلب آنها در همان روزها هم گرفتار کم وزنی هستند.
مهم ترین مشخصه این اختلال تصویر تحریف شده ای است که شخص مبتلا از بدن خود در ذهنش ساخته است؛ بنابراین حتی بعد از آغاز یک رژیم و کاهش وزنش باز هم راضی نمی شود و باز مدام خود را چاق می بیند. به این ترتیب این اختلال خوردن رفته رفته با وسواس های غذایی سفت و سخت ادامه پیدا می نماید. شخص مبتلا به آنورکسیا نسبت به شکل بدن و وزنش آشفته است و ترس شدیدی از افزایش وزن حتی با وجود کمبود وزن پیدا می نماید.
علل اصلی و علمی این اختلال کاملا شناخته شده نیست؛ اما گفته می شود این اختلال در بیشتر موارد زاده دیدگاه های جامعه نسبت به مجذوب کنندهیت و به تصویر کشیدن لاغری در رسانه ها است، یا در بعضی موارد در پی ابتلا به بعضی از اختلالات روانی ایجاد می شود و در اندک مواردی هم ریشه ژنتیکی دارد.
نکته مهم دیگر این است که اختلال خوردن آرام آرام به انزوای اجتماعی شخص هم منجر می شود و فرد مبتلا به آنورکسیا به مرور از بیرون رفتن و غذا خوردن با دوستان اجتناب می نماید. به این ترتیب مبتلایان آنورکسیا که پیش از آن هم از افسردگی رنج می بردند، اغلب به افسردگی حاد دچار می شود. همین مسیر است که در نهایت 10 درصد افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی را به خودکشی می رساند.
آغاز آنورکسیا در اغلب افراد که معمولا در سنین نوجوانی هستند معمولا یا با عبارات رژیم بگیریم، لاغر شویم و مجذوب کننده باشیم آغاز می شود یا از اختلالات روانی که پنهان مانده و شخص در پی بهبود آنها نرفته، نشات می گیرد. طوری که بیشتر افراد مبتلا به آن می گویند گرفتن رژیم بخش بزرگی از داستان گیر کردن شان در چاه آنورکسیا بوده است.
افراد مبتلا به آنورکسیا برخلاف کسانی که به آنها لقب خوش اشتها می دهیم، اصلا به غذا توجه نمی نمایند و از آن می ترسند! آنها چاقی، افزایش وزن، پرخوری و متناسب نبودن با تصور دیگران را نمی توانند نادیده بگیرند و بی خیالش شوند؛ انگار حساسیت به جزئیات، بخشی از وجودشان شده است.
آنورکسیا یک نوع رژیم غذایی نیست!
همان طور که در بالا هم اشاره شد بی اشتهایی عصبی با کاهش قابل توجه و مداوم به اهمیت مصرف غذا در نهایت منجر برای کاهش وزن بدن می شود. اما اگرچه الگوهای غذایی محدودنماینده که مشخصه اصلی این اختلال بی اشتهایی هستند بسیار شبیه به رفتارهای رژیمی است، باید به تفاوت های فاحش بین این دو توجه کنیم. اثرات رفتارهای افراطی ناشی از این اختلال بسیار ویران گرتر از هر گونه اثرات سوء رژیم غذایی است.
در حالی که ممکن است فردی برای کنترل وزنش رژیم بگیرد، بی اشتهایی عصبی اغلب کوششی برای به دست آوردن کنترل بر زندگی و احساسات خود است. فرد مبتلا به آنورکسیا همواره در کوشش برای کاهش وزن به عنوان هدف اصلی زندگیش می رود به این ترتیب بیماران مبتلا به آنورکسیا کاملا به اهمیت تعادل در کاهش وزن بی دقت می شوند.
آنورکسیا و دنیای مجذوب کنندهیت های ساختگی
این اختلال را می توان بیماری قرن بیستم نامید؛ چون با ظهور دنیای مد و استایل شناخته شده و هنوز هر چند وقت یکبار در رسانه ها داستان سلبریتی ها و مدل هایی را مطرح می نمایند که به آن مبتلا بوده، بهبود یافته اند یا به آن مبتلا هستند.
ایوانا لینچ، دانشمند هری پاتر تجربه خود از ابتلا به آنورکسیا یا بی اشتهایی عصبی را در کتابش بیان نموده است.
دانشمند هری پاتر، غم بزرگ را به کار بزرگ تبدیل کرد
یکی از سلبریتی هایی که داستان ابتلایش به این اختلال را رسانه ای کرد و غم بزرگ را به کار بزرگ تبدیل کرد، ایوانا لینچ (Evanna Lynch) است که همه او را به دانشمند هری پاتر می شناسند. او بعد از رسانه ای کردن تجربه خود از ابتلا به آنورکسیا، برای آن که نقشی ماندگارتر از دانشمند هری پاتر هم در زندگیش به جا بگذارد اقدام به نوشتن و نگارش کتابی با نام مخالفت با شکار پروانه؛ تراژدی و شکوه بزرگ شدن کرد و در آن از تجربه و خاطرات خود به ابتلایش به آن نوشت.
کتاب او روایت خاطرات داستان پیچیده او از زمان بلوغ تا سرآغاز ابتلایش به آنورکسیاست. او تصمیم به نوشتن این خاطرات را به آشنایی خود با نویسنده هری پاتر ارتباط می دهد و می گوید: وقتی شنیدم نویسنده هری پاتر می گوید هیچ کس جز شما صدای شما نیست، تصمیم گرفتم صدای خودم و مبتلایان به آنورکسیا باشم. او در این کتاب سفر نجات خود را در میان گذاشته و به همه سوالات دیگر از جمله این که آنورکسیا چیست و تاثیر آن بر سلامت جسم و روان چیست پاسخ داده است.
اما این کتاب فقط داستان تجربه ایوانا است و داستان آنورکسیا داستانی به بزرگی دنیای صنعت مد و زیبایی است. در واقع داستان آنورکسیا در عصر ما با تصاویر مدل هایی که از غذا خوردن برای رسیدن به استانداردهای مدلینگ خودداری نموده و بسیار تکیده و لاغر شده بودند گره خورده و مطرح شده است.
ایزابل کارو، مدل و چهره بین المللی آنورکسیا
یکی از افرادی که در جریان معرفی بی اشتهایی عصبی شناخته شد، ایزابل کارو (Isabelle Caro)، مدل و هنرپیشه فرانسوی است که با اجازه انتشار عکس بدن ویران شده خود برای کمپین تبلیغاتی ایتالیایی به نام کمپین نولیتا به افزایش آگاهی در خصوص آنورکسیا، چهره بین المللی بی اشتهایی شد.
تصویری که همزمان با آغاز هفته مد از این مدل در میلان بر روی بیلبوردها و روزنامه ها نمایش داده شد تصویری از صورت نحیف کارو، دست ها و پاهایش چوب شده اش و دندان هایش که برای دهانش خیلی بزرگ به نظر می رسید بود. این تصویر در کنار شعار نه به بی اشتهایی با حروف بزرگ در بالای عکس به نمایش در آمد اما متاسفانه جامعه همواره پنهان کار سریع آن را محو و نابود کرد هر چند اثر آن را نتوانست از میان ببرد. کارو در زمان انتشار تصاویرش گفته بود: امیدوارم این تصاویر به آگاهی رسانی به دختران جوان در خصوص خطر رژیم های غذایی افراطی و دستورات دنیای مد هشدار دهد.
آمار و حقایقی در خصوص بی اشتهایی عصبی
اولین گزارش ها بی توجهی به اهمیت خوردن غذا و ابتلا به بی اشتهایی عصبی به 300 سال قبل از میلاد برمی شود و نمونه های زیادی از این رفتارها در طول تاریخ وجود دارد. خارج از این شرایط، اما تا سال 1952 که آنورکسیا رسما به عنوان یک اختلال سلامت روان در نظر گرفته نشد به آن اهمیتی داده نمی شد. بنابراین از آن موقع توجه و تحقیق در خصوص این اختلال بیشتر شد و نتایج و حقایق بیشتری از آن به دست آمد:
- تقریبا 200 هزار نفر در ایالات متحده با بی اشتهایی دست و پنجه نرم می نمایند.
- از هر 200 زن یک نفر از بی اشتهایی عصبی در سطوح مختلف رنج می برد.
- بی اشتهایی معمولا در دوران نوجوانی یا جوانی آغاز می شود.
- بی اشتهایی سومین اختلال مزمن شایع در نوجوانان است.
- بی اشتهایی با نسبت تقریبی 10 زن به یک مرد در مردان کمتر از زنان است.
- بیشتر افرادی که با بی اشتهایی عصبی دست و پنجه نرم می نمایند، در صورت درمان مناسب، تا پنج سال پس از بروز اختلال، بهبود را تجربه می نمایند.
- 20 درصد از افراد مبتلا به بی اشتهایی می میرند.
- نرخ مرگ و میر برای بی اشتهایی 12 برابر بیشتر از نرخ مرگ و میر همه علل مرگ برای زنان 15 تا 24 ساله است.
- مرگ ناشی از آنورکسیا معمولا به علت عوارض پزشکی مرتبط با خود اختلال یا خودکشی رخ می دهد.
کمپین تبلیغاتی بر ضد بی اشتهایی با عنوان شما یک طرح نیستید و با شعار به بی اشتهایی نه بگو
شما یک طرح نیستید!
در سال 2013 هم کمپین تبلیغاتی قدرتمند دیگری بر ضد بی اشتهایی اجرا شد که در آن با استفاده از مدل های واقعی و همسان سازی تصویر آنها با طرح هایی که برای طراحی های لباس کشیده می شود، سعی شده بود به زنان بگویند که شما یک طرح نیستید. این تبلیغات که با شعار به بی اشتهایی نه بگو اجرا شد، در این تبلیغات تصویر یک طرح کشیده شده صرفا برای طراحی لباس با نسبت های اغراق آمیز در کنار مدلی با همان لباس و مقدار های مشابه نشان داده شد.
از آن موقع به بعد این قضیه حتی منجر به شکل گیری تبلیغاتی بر ضد عروسک های باربی شد. اما نکته مهم این است که همه ما، قبل از ممنوع کردن باربی ها باید به دختران مان بیاموزیم که نباید شبیه عروسک باربی به نظر برسند و دنیای عروسک ها یا طراحی های طراحان لباس از زندگی واقعی جداست. پس اگر می خواهیم تعریفی برای خودمان از زیبایی داشته باشیم تعریف را با در نظر گرفتن تفاوت ها به تعداد افراد روی زمین ترسیم کنیم، نه تعریفی بر مبنای دنیای صنعت تبلیغات و مد و زیبایی.
منبع: کتاب کاله